پیتوای غریبی / قسمت دوم از ناشناس

مولوی علی نظر مدرس وموسس مدرسه حسنی ولسوالی دره صوف :

 

مولوی علی نظر فرزند مرحوم غلام حیدر در سال 1300 ه .ش در قریه حسنی متولد شد بود. دوران طفولیت را در این قریه سپری نموده بود و در سنین جوانی توسط تشویق پدر در مدرسه علمیه قریه کمج نزد مرحوم شیخ محمد نبی دروس ابتدایه حوزه را  شروع نمود و بعد از سالها درس و قرآت درسهای حوزه خود مدرس مجرب در دروس صرف و نحو و منطق  شده بود که به اثر تشویق بی شایبه مردم محل و به خصوص موی سفید های قریه حسنی اقدام به تآسیس مدرسه دینی در قریه حسنی نمود که مرکز بزرگ فقه و اصول در عصر و زمان خود شد .

حضرت آیت الله شیخ عبدالحسین معروف به آخند زوار مدرس برجسته شمال در مدرسه قریه حسنی در مورد تآسیس مدرسه حسنی چنین نقل قول نمود :

در یک تابستان بسیار زیبا و سرد مردم قریه حسنی جشن میلاد امام زمان راگرفته بودند و از من برای سخنرانی دراین مراسم دعوت نموده بودند . آنها این مراسم را در نزدیکی میدانی که معروف به(  بید دوات) بود گرفته بودند من دراین مراسم سخنرانی نمودم و از میلاد امام زمان صحبت کردم در این جشن تمام موی سفید های قریه حسنی حاضر بودند به خصوص مولوی علی نظر و ملا غلام رسول و باقی موی سفید های این قریه من به آنها سفارش نمودم که دراین قریه مدرسه علمیه ای بسازند آنها حرف مرا قبول نمودند و در قریه حسنی مدرسه علمیه بنا نمودند که فقط به دو اتاق خلاصه می شد . سالهای بعد هوا زیاد گرم شده بود و من در قریه زیرکی تعدادی شاگرد داشتم که آنها را درس می دادم در هوای گرم تابستان درسها را تعطیل نمودم و با فامیل به اییلاق رفتم اییلاق مردم حسنی به نام کنده تو   مولوی علی نظر و ملا غلام رسول هم دراین اییلاق بودند آنها از من خواستند که در نزدیکی ما چبری خود را عیار نما من قبول نمودم و تابستان را با قومای حسنی سپری نمودم . مولوی علی نظر از من خواهش نمود که به قریه حسنی بیا یم و در مدرسه درس بدهم طلبه ها از سراسر دره صوف جمع خواهد شد . همین کار نمودم و در قریه حسنی کوچ آمدم . مردم حسنی زیاد از من استقبال نمودند و من مدرسه حسنی را به شکل بسیار کلان و مدرن روز در آوردم با همکاری طلبه ها و مردم قریه حسنی من این مدرسه را بزرگ ساختم اما اتاقهای مولوی را به صورت اولیه با قی گذاشتم و در این مدرسه طلاب از سراسر شمال جمع شدند و دراین مدرسه من سال ها مدرس بودم مدرسی که به فضل خداوند امروز ثمره آن به هزاران شاگرد لایق و ارزشمندمی باشد که افتخار جهان اسلام . مردم شیعه و کشور افغانستان به شمار می رود .

از جمله شاگردهای لایق که دراین مدرسه درس خوانده اند و امروز صاحب نام و نشان هستند عبارتند از :

1-     حضرت آیت الله شیخ محمد حسین مجاهد

2-     حضرت آیت الله سید حیدر نجفی

3-     حضرت آیت الله فاضل گردنه

4-     حضرت آیت اله شیخ فصیحی معروف به بختیاری

5-     حضرت آیت الله شیخ پیوند سعیدی از قریه تور

6-     حضرت آیت اله شیخ محمود فیاض از قریه گلوانسای

7-     حضرت آیت اله شیخ نظری

8-     حضرت آیت اله عالمی بلخابی

9-     مرحوم  سید عادلی وکیل

10- مرحوم سید سکندر وکیل

11- استاد محمد طاهر مفید

12- شیخ محقق سر پلی

13- شهید حاج دولت حسین رفیعی از پشت بند ولایت سمنگان

و صدها شاگرد لایق و خردمندی که امروزه در سطح افغانستان از شهرت و اعتبار ملی و علمی برخوردار هستند دراین مدرسه نزد مرحوم شیخ عبدالحسین معروف به آخند زوار تلمذ نموده اند .

 

کمسیون اصلاحات اداری یا کمسیون فساد اداری ؟

کمسیون اصلاحات اداری یا کمسیون فساد اداری ؟     

من تصمیم به این  کار گرفتم تا بعضی واقعیتهای عینی و اشکاری که در ادارات دولتی موجود است برای مردم ما  روشن شود و ظلمی فاحشی که علیه مردم ما در ادارات دولتی جریان دارد همه از ان با خبر شود....

 بعد از تشکیل دولت قانونی در افغانستان کمیسیون تحت نام اصلاحات اداری و ملکی سازی طبق هدایت حامد کرزی رییس جمهور افغانستان به وجود امد

. ایا واقعا کمسیون اصلاحات اداری و خدمات ملکی کمسیون اصلاحات اداری  است ؟ یا کمسیون است که  فساد اداری در ان غوغا میکند اما کسی اطلاع ندارد و همگان مهر سکوت بر لب گذاشته اند و همانند روز روشن حقوق مردم ما بایمال میشود و کسی هم وجود ندارد که از حقوق مردم ما دفاع نماید .

 باید گفت حقیقت غیر ان چیزی است که همه فکر میکنند . این کمسیون فقط به خاطر فلتر نمودن اقلیتهای محروم (هزاره .ازبیک . ترکمن  قزلباش . عرب.  بلوچ و. تاجیک  و...) تاسیس شده است اقلیتهای محرومی که سالها از تحصیل و درس دور مانده اند .                                                                                          

و مکتب ودانشگاه به روی انها بسته بوده اند و بعد از 25 سال تازه این مردم توانسته اند قد راست نمایند.  حال تلاش صورت میگیرد تا از ورود انها در ادارات دولتی جلو گیری صورت گیرد .

آنها سالها جنگیدند تا حقوق سیاسی و اجتماعی خویش را بدست اورند اما اکنون متل روز روشن حق این مردم پایمال میشود اما وجدانهای بیدار در خواب هستند و یا به خاطر بعضی ملحوظات سیاسی سکوت نموده اند و کسی نیست که اعتراض نماید ویاد آور شود که چرا در ادارات دولتی هزاره ازبیک .عرب . ترکمن بلوچ  نیست  اگر وجود دارد چرا فیصدی بسیار ناچیز  ...         

برادرهای عزیز!                                                                                                           

  وقتی رییس فعلی یا سربرست فعلی یکی ازادارات دولتی جز کاندیدها باشد اصلاحات مفهوم خود را از دست میدهد این کار نو اوری و اصلاحات در ادارات دولتی و جلو فساد و ارتشاء را گرفتن نیست و نخواهد بود . وقتی وزارتحانه ای از سربرست یا رییس فعلی راضی است این چی معنی دارد که ان بست را به رقابت میگذارد؟  و تحت نام اصلاحات آن بست را رنگ وصبغه  قانونی میدهد   و با انتخاب ریییس فعلی یا سربرست فعلی   باز هم همان آش و همان کاسه خواهد بود...

چندی قبل مستوفیت های 5 ولایات  غور .ارزگان . لغمان .سربل وزابل به رقابت گذاشته شد و در هر ولایت بیش از 5 نفر خود را کاندید نموده بود و من کاندید مستوفیت ولایت سربل بودم ورییس فعلی مستوفیت سربل نیز جز کاندیدها بود و این گب را من بعد از مصاحبه فهمیدم که او جز کاندید ها بوده  و من تنها هزاره ای بودم که شرایط( شارت لیست ) شدن  را در مستوفیت ولایت سربل کمایی نموده بودم  اما در برابر رییس فعلی امتیاز زیاد اوردن کار بس مشکلی بود که از توان من و 5 نفر دیگر بیرون بود. رقابت با شخصی که مورد تائید وزارت مالیه نیوده و وزارت ان بست را به رقایت گذاشته کار قانونی نیست و نخواهد بود .در صورتی که ان شخص مورد حمایت وزارت مالیه بوده  سرگردانی دوستان دیگر چی معنی دارد ؟ حال شما قضاوت نمایید که این روش را میتوان اصلاحات نام گذاشت یا خیر؟

 در صورتی که  آن شخص برای بار دوم کامیاب میشود این بار دست را تا مرفق به چور و چباول اموال دولتی و فساد اداری لچ خواهد نمود و از گذ شته زیاد تر به غارت بیت المال خواهد پرداخت زیرا این بار از غربال کمیسون اصلاحات اداری وملکی سازی گذشته و به اصطلاح قانونی چوکی مستوفیت را کمایی نموده است.

کمسیون اصلاحات اداری طبق فرمول کاری خود کار ها رااجرآت می نماید و اصلا گب کسی را نمیشنود . این کمیسون خود را ملزم به گب کسی ندانسته و به اصطلاح خودشان حرفی هیچ شخص حتی حرف رییس جمهور نزد انها اعتبار ندارد و آنهاطبق مقررات خودشان عمل مینمایند ولی کسی نمیداند که مقررات انها چیست ؟

از کجا میتوان باور نمود که انها واقعا اصلاحات میاورد در حالی که سنگ تهداب این کشور به رشوه ستانی و فساد گذاشته شده است ؟

اصلاحات در صورتی معنا دارد که نخبه ترین افراد این کشور با ترکیب قومی و زبانی مشکل ادارات را حل نماید و کار را به اهل کار بسپارد و عدالت قومی و سمتی را حل نماید  . اگر کسی مدعی است که اقلیتها کدر کافی و با تجربه ندارد راست گفته اند  این را نباید فراموش کرد که برای اقلیتها چانس داده نشده وانها از ادارات و کار دولتی دور نگهداشته شده اند و حال نیز چنین است.                                                                          

در توافقات بن 5 وزارت به هزاره ها و شیعیان داده شده بود اکنون یکی از انها گرفته میشود اما کسی صدایش را به اعتراض بلند نمیکند چی رسد به ترکیب نا درست ادارات دولتی ....                                            

شاید خیلیها فکر میکنند که کارمندان کمیسیون اصلاحات اداری  و خدمات ملکی سازی معاش دالری میگیرند لذا رشوه نمیگیرند اما این کار انها به خدای پاک معلوم است ولی عملکرد انها رنگ و بوی قومی و سمتی میدهد تنها این هزاره ها و دیگر اقلیت ها ست که حق سرخشان ضایع میشود.

 من فکر میکنم اگر جلو این کار گرفته نشود سرنوشت هزارها و دیگر اقلیت ها  بد تر خواهد شد و حقوق اقلیتها برای همیش به صورت قانونی پایمال خواهد شد و د فاع از سرنوشت و حقوق اقلیتها مفهوم خود را از دست میدهد  برای نجات از این مشکلات لیست رنگین داد فر اسپنتا وزیر خارجه در مورد ترکیب قومی در وزارت خارجه دلیل محکم و استدلال قوی است که زبان همگان را می بندد وتمام وزارتخانه ها ملزم به اجرای آن می باشد  وترکیب قومی در ادارات دولتی راهگشای صلح واقعی در افغانستان خواهد بود .                                                                                         .

 حال این حقیر نیز چند تذ کر در مورد کمیسیون به اصطلاح اصلاحات اداری ارائه میدارم :                      

1. کمیسیون در صورتی موفق خواهد بود که واقعا اصلاحات بیاورد و ملاحظات که وجود دارد را از بین ببرد و واقعا دنبال اصلاحات باشد  وتعصبات قومی و سمتی را کنار گذاشته و برای آبادانی افغانستان تلاش نماید  .                                                                                                                

2 . کمیسیون نباید سرپرست یا رییس فعلی ادارات را به عنوان کاندید در بستی که اعلان شده وخواهد شد  قبول نماید و ان شخص باید خود را  در دیگر بستهای ولایات دیگر کاندید نمایند .                                          

3. ملاحظات قومی صد فیصد مراعات شود . در جنوب و شرق کشور جنگ و  مجادله  قومی ادامه دارد یک     هزاره یا یک ازبیک چطور امکان دارد که در جنوب رفته وظیفه اجرا نماید در حالیکه برای یک پشتون هیچ   مشکلی وجود ندارد و او قادرخواهد بود که  در تمام ساحات افغانستان رفته و در ادارات دولتی کا ر مینماید .   

4.عدالت قومی شعاری است که جنگ سی ساله به خاطر ان بود  وقتی عدالت و ترکیب قومی مراعات نشود اصلاحات بی ارزش خواهد بود.  تمام عرصه ها ی  این کشورضرورت به عدالت قومی دارد و زیر ساخت های اداری این کشور باید تجدید و بازنگری شود . افغانستان خانه مشترک همگان  میباشد و حضور تمام اقلیتها در ادارات دولتی وقتی عینیت بیدا میکند که تمام مردم افغانستان حضور شفاف قومی خویش را در ادارات دولتی ببینند . و این   خواسته همه ای مردم افغانستان است

با احترام            

عبدالمومن طلوع

سال 1386   

                        

  

 

مقام آرزو / شعر از سردار جهانی

 

 

                                                         786

 

    مقام آرزو                                                      

 

  کا شکی یک قصر خوبی  دلگشا میداشتم                         در میانش باغ  وگل آب صفا می داشتم

بین گل زیبا رخی دستش به دستانم  بودی                        با صنم جا ن خنده های قاه قاه می داشتم

  موتر ( لگسیس ) نو بهر ریاست زیر پا                  در سیاحت یک ( کروزین ) زیر پا می داشتم  اختصاص دخترانم  یک کرونای سفید                   درس مکتب شهر گشتی سر به راه می داشتم

گر فقیران بهر مشکل آیدش در نزد من                       با غضب یک چند حرفی از قفا می داشتم

نعمت روی زمین دلخواه ومیل و                              بهر پختن آشپز صبح و مسا می داشم

پشت درب هر سفیری انتظا ردیدنش                          کاشکی یک ارتباط با " سیاه " می داشتم

بر در قصر گر آید مردم بیچاره ای                                     با تنفر پاسخ درد وبلا می داشتم

گر فراگیرد وطن را شام تاری از جنوب                            در یکی بنگاه غربی جای پا می داشتم

دیش ,تلویزیون , و انترنت نمای خانه ام                               اطلاع از نه فلک تا هر کجا میداشتم

سیکس غربی فلم هندی محرم فامیل خود                          زیب چشم ناموس از بهر خدا می داشتم

شاعرا بس کن ز افشای مقام آرزو!                             کاش من یک تنگی بیگاه صبامی داشتم

از برای کا رمندی تا قبول گردم سریع                      کاش من یک صورت خورشید لقا می داشتم

نمره سیصد جریبی کاخ دولت                           ای خدایا کاش من یک سر پناه می دا شتم

هر زمینی یا آسمانی یا که پیسه یا شناس                          کاش من در هر کجا یک آشنا می داشتم

هر اداره تا وزارت کار من اجرا نشد                     کاش من یک جیبکی ( حاجت روا)  می داشتم

   

 

 

                                             شعر از سردار جهانی

 

                                            کابل 4/2/ 1384