توقیف خانه ولسوالی نهر شاهی                                 قسمت  سوم

 

 محفل سخنرانی در شهرک سجادیه مسجد حضرت ابوالفضل بر گذار شد از منهم خواستند که سخنرانی نمایم . سخنرانی کردم اما مردم را به آرامش دعوت نمودم . از مردم خواستم که با دعوایی حقوقی مشکل را مرفوع سازند به آنها گفتم : ضلعیت به دست شما مردم است .  تلاش نکنید که دعوایی حقوقی به دعوایی جزایی تبدیل شود و گفتم : منهم در دشت شور با برادران قرغانی دعوا دارم . نخواستم که دعوایی حقوقی به دعوایی جزایی تبدیل شود.

 اما عساکر جنرال غلام رسول مردم را لت وکوب نموده بودند . دیوارهای  مردم را تخریب نموده بودند مردم را به چاه انداخته بودند .مردم از این نا حیه سخت نارا حت بودند . مردم را به  آرامش دعوت نمودم و تقاضا نمودم  تا دعوایی مردم بالای زمین شهرک سجادیه از طریق نهادهای عدلی و قضایی پیگیری شود اما کسی به این حرفها گوش فرا نداد درختم محفل بنا بود قطع نا مه ای قرائت شود اما مردم خشمگین با یکصدا فریاد می زدند که پوسته جنرال غلام رسول بر داشته شود بعد از ختم محفل سخنرانی جوانان و مردم خشمناک به سوی پوسته جنرال غلام رسول حرکت نمودند پلیس مانع رفتن مردم شد . اما پلیس نتوانست مردم را مهار کند. تعداد مردم بی اندازه زیاد بود. پولیس نیروی کمکی هم تقاضا نکردند . نیروی ضد شورش هم خواسته نشد از خانه برایم تلفن آمد که خانه مهمان آمده من به خانه بر گشتم اما قبل از رفتن به خانه به خانه کاکایم رفتم . بعد از یکساعت احوال رسید که فیر شده و مردم پوسته جنرال غلام رسول را محاصره نموده چندین نفر کشته و زخمی شده اند .  حادثه دل خراشی رخداده است .از این ناحیه سخت متآثر شذم ...

 پلیس در این مورد سخت ملامت است .مظااهره را کنترل نتوانست تدا ابیری که باید پلیس می گرفت تا مانع خشونت می شد اما نتوانست مردم را متفرق نماید. دلایلی نا توانی پلیس قرار ذیل ارزیابی  شده است :

1 تعداد افراد پولیس بسیار کم بود .نتوانستند مظاهره را کنترل کنند .

2 نیروی ضد شورش و کمکی پلیس خواسته نشده بود

3 سرپرست قوماندا نی شخصی  بی کفایت به نام داد محمد وفا به خواسته مردم که جمع نمودن پوسته غلام رسول بود اعتنایی نکرد حداقل پولیس می رفت و از  آنها می خواست که تمام افراد مسلح جنرال غلام رسول و ظاهر وحدت قریه شهرک سجادیه  را ترک نمایند.

4. مردم از احداث پوسته و کارهای یک هفته ای پوسته غلام رسول بسیار عصبی و ناراحت بودند .مانع کار مردم شده بودند .مردم را لت و کوب نموده بودند .

سر انجام مظاهره شد . خون مردم بیچاره در سرکهای شهرک سجادیه جاری شد ....از مدتها قبل آرامش روحی من بهم خورد .بودحوادث رقت بارجنجال بالای پروژه قلعه میر با برادران قرغانی که در حقیقت دست حمایتی والی در پشت آن نهفته بود و تخریب بیش از صد حولی مهاجرین دره صوف به دستور والی بلخ و مردم قرغان و خرید زمین شهرک سجادیه با همکاری والی بلخ و سهیم شدن شخص والی در این خرید و سهم 70% والی در این شهرک رگ احساسات ضد آپارتاید من بالا گرفت هرجا دنبال حادثه می گشتم . کجا بلا بود که باید خود را اول قربانی می کردم  تا اینکه حادثه سجادیه پیش آمد و ابراهیم زاده و سناتوراحمد شاه در رهبری این مظاهره فوق العاده نقش کلیدی داشت ازمن خوب استفاده کردند هیزم سوخت مفت و رایگان و دره صوفی ها قربانی اول هر حادثه بوده و هستند اول دره صوفیها قربانی شد ند . اما ابراهیم زاده و سناتور احمد شاه بسیار آسان پای خودرا از این مظاهره کشیدند و از افراد خود حمایت کردند . از رضوانی طونطه  عباس دالرو از احسانی دره صوفی  محمد محقق واز  پذیر شیخه و کور صادق سید ظاهر مسرور حما یت کردند . آنهاچکرهای مفت خود را زدند و من به ناحق 22 ماه و 25 روز در زندان خوابیدم اما هرگز بردگی کسی را قبول نکردم.نه به محقق اعتنایی کردم ونه به عباس .... پیش هیج کس خودرا کم نزدم از حق مشروع مردم دفاع کردم و مردانه ایستاد شدم و با سربلندی در برابر هر توطیه ایستاد شدم ...محقق وطرفدارانش هیچ کمکی در دوسیه من نکردند حتی تا توانستند سنگ اندازی کردند ....تا من بیشتر در زندان بمانم .... قرار حرف مردم و منابع موثق امر دستگیری 13 نفر توسط حاج عبده از لوی سارنوالی گرفته شده بود ....که نام من در اول جدول درج بود .... در صورت واقعیت امر خوب شاید من به حاج عبده کمتر در دره صوف خدمت کرده ام ....حقش بوده که چنین روز سیاه  را در زنده گی من آورد....